سلام!

راستش نمیدونم چه جوری شروع کنم. نمیخوام با لحن جدی بنویسم برای همین با لحن عادی می نویسمش، ولی هیچ وقت تو عادی نوشتن خوب نبودم. حالا شما هم اینو میدونین برای همین برای بد نوشتن بهانه دارم! 

خوب اگه به خاطر مقدمه ی بیخودی که نوشتم هنوز فرار نکردین سلام! و مرسی. راستش خیلی تعجب میکنم اگه کسی در حال خوندن این متن باشه! فکر نکنم دیگه کسی وبلاگ بخونه. همیشه دوست داشتم یه 7-8 سال زود تر به دنیا میومدم، توی دوران طلایی وبلاگ نویسی و یاهو مسنجر و چت روم و اسکایپ! نه توی دورانی که پیام های تلگرامتو سین نمیکنی چون حوصله ی ملت رو نداری! البته این مشکل بیشتر از خودمه فکر کنم! ببخشید پراکنده حرف میزنم. این حرف ها باشه برای پست های بعد اینجا میخوام بیشتر مقدمه بگم و معرفی کنم خودمو.

خوب نمیدونم در چه حد باید اطلاعات بدم از خودم، من یه پسر 19 ساله ، دانشجوی کامپیوتر یه دانشگاهی هستم که اسمشو نمیخوام بگم (یه وقت یکی از بچه ها این جا رو پیدا نکنه|:) ، امروز، بعد اخرین امتحان این ترم دانشگاه بالاخره تصمیم گرفتم یه وبلاگ بزنم و فکرامو توش بنویسم. باید خیلی وقت پیش این کارو می کردم شاید یه 5-6 سال پیش ولی دیگه نشد دیگهD:.

تو بچگیم خیلی وبلاگ میخوندم و نظر میذاشتم، قبلا هم یه وبلاگ معرفی کتاب داشتم ولی 4-5 تا پست بیشتر نذاشتم توش (امیدوارم این جا به سرنوشت اونجا دچار نشه) ولی اخیرا خیلی وبلاگ نخوندم شاید تو چند سال اخیر کلا 2 تا، ولی وقتی یه وبلاگ خوب پیدا میکنم خیلی جذبش میشم. امیدوارم شما هم از خوندن وبلاگ من لذت ببرین!

خوب همین دیگه چیزی ندارم بگم! تو پست بعدی می بینمتون.

(نمیدونم چرا دارم اینا رو خطاب به یکی مینویسم کسی که نمیخونه اینجا رو:|)